مرگ می آید و چشمان تو را دارد :
مرگ می آید و چشمان تو را دارد
این مرگ که همراه ماست
از بامداد و شام ،و بی خواب
و بسان پشیمانی ی دیرین
یا آوایی بی با ر
کلامی بی هوده است
گریه یی خاموش و ساکت
پس هر بامداد می بینی ا ش
وقتی تنهادر آینه بر خود خم می شوی
آه ای امید عزیز
آن روز که می دانیم
که زنده گی و هیچی تویی.
مرگ بر همه گان نگاهی دارد
مرگ می آید و چشمان تو را دارد
بسان از دست رفتنی
همچون گریستنی در آینه
تا چهره یی مرده پدیدار آید
بسان آن که نگران لبا نی بسته
و ما خاموش در تا لا ب فرو می رویم
-فارسی ی فرامرز سلیمانی
DEATH WILL COME AND WILL HAVE YOUR EYES
Death will come and will have your eyes
this death which attends us
from morning to night,sleepless
deaf,like an old remorse
or absurd vice
your eyes
will be a vain word
,or stilled cry,a silence .
So you are them each morning
when upon yourself alone you bend
into the mirror.O dear hopee
on that day we too will know
you are life and nothingness.
For all death has one glance
Death will come and
will have your eyes
It will be like quitting a vice
like seeing in the mirror
a dead visage unfold
like heeding closed lips.
We will descend into the abyss muted.
No comments:
Post a Comment