بیار آن میکه پنداری روان یاقوت نابستی
و یا چون برکشیده ابر پیش آفتابستی
سحابستی قدح گویی و میقطرهٔ سحابستی
طرب گویی که اندر دل دعای مستجابستی
اگر مینیستی یکسر همه دلها خرابستی
اگر در کالبد جان را ندیدستی شرابستی.
Rudaki رودکی
شاعر و موسیقیدان
رودک , پنجکنت , ایران
۲۳۷-۳۱۹ خ
۸۵۸-۹۴۰ م.
خمریا ت و شعر های غنایی او به عنوان پدر شعر فارسی با ارزش است و شاید همین ها سبب شده که در پایان زندگی اش
دستگیر و شکنجه و کور شودو این در هزاره رودکی با نبش قبر و معاینه ی بقایای او به اثبات رسیده است
---
CAME TO ME
WHO?
SHE
WHEN ?
In the dawn ,fraid
What of?
Anger
Whose?
Her father's
Confide!
I kissed her twice
Where?
On her moist mouth
Mouth?
No
What then ?
Cornelian
How was it?
Sweeet
No comments:
Post a Comment